یا صاحب الزمان
گرقسمتم شود که تماشا کنم تورا. ای نور دیده ،جان ودل اهداکنم تورا.
این دیده نیست قابل دیدار روی تو. چشمی دگر بده که تماشا کنم تورا.
یابن الحسن گرچه نهانی زچشم من. در عالم خیال هویدا کنم تورا.
گرقسمتم شود که تماشا کنم تورا. ای نور دیده ،جان ودل اهداکنم تورا.
این دیده نیست قابل دیدار روی تو. چشمی دگر بده که تماشا کنم تورا.
یابن الحسن گرچه نهانی زچشم من. در عالم خیال هویدا کنم تورا.
اضطراب و استرس امتحان
اضطراب امتحان نوعي خود اشتغالي ذهني است كه خود كم انگاري و ترديد در مورد توانائيهاي فرد را به همراه دارد و اغلب باعث ارزيابي منفي و عدم تمركز حواس و واكنشهاي جسماني نامطلوب مي شود.
شبهاي امتحانات دانشجوئي فرا رسيده است و اضطراب آن روزها گريبان گير بيش از يك و نيم ميليون دانشجوي كشور است اگر از هر دانشجوئي كه پشت نيمكت هاي دانشگاه نشسته بپرسي پر هول و هراس ترين شبهاي زندگيت كدام شب بوده است به احتمال نود درصد شبهاي امتحان و كنكور يادش مي آيد دانشجو از استرس روزهاي امتحان گله مي كند اما اين استرس چگونه كاهش پيدا مي كند.
علائم اضطراب
عصبي بودن، آرام و قرار نداشتن، احساس خستگي، سرگيجه، تكرر ادرار، افزايش ضربان قلب، بي حالي، تنگي نفس، تعريق، لرزش، بيخوابي، دلهره، سردرد، بي اشتهائي ودلشوره مي باشد.
روشهاي پيشگيري از استرس و اضطراب
دانشجويان نبايد يادگيري تمام مفاهيم درسي را به شب امتحان موكول كنند بلكه بايد سعي كنند هر درسي در زمان خود و در فرصت مناسب مطالعه كنند تا درشبهاي امتحان با خيالي آسوده فقط به مرور درسها بپردازند از يادگيري دروس به صورت فشرده اجتناب كنند.
چند راهكار جهت بهبود اضطراب
هم صحبتي با شخص مورد اعتماد (مشاور ) روشهاي ايجاد تمركز ،استراحت در يك اتاق تاريك ، حمام گرفتن طولاني ، ورزشهاي تنفس عميق ، حساسيت زدايي و آرام سازي.
ايجاد آمادگي قبل از امتحانات
در ساعات معيني درس بخوانيد چند ساعت متوالي درس خواندن خسته كننده است و سبب كاهش يادگيري مي گرددبعد از پايان هر ساعت به مدت 5 تا 10 دقيقه استراحت كنيد.
سعي نمائيد اوقات خود را به زمان كار و زمان مطالعه تقسيم كرده و مطابق برنامه تنظيم شده پيش برويد.
سرعت مطالعه خود را كاهش داده و مطالب را چندين بار بخوانيد
سبك يادگيري خود را پيدا كنيد.
دعا و نيايش ، تمركز فكر ، ورزشهايي كه موجب تقويت روح مي شوند انواع ورزشهاي بدني پرداختن به فعاليتهاي هنري در ايجاد آرامش واعتماد موثر است.
خلاصه نويسي را تمرين كنيد خلاصه كردن مطالب بهترين روش يادگيري است با اين روش شما صرفاً متوجه نكات مهم درس مي شويد.
قبل از امتحان لازم است بدانيد كه از چه وسايلي و كتابهايي مجازيد در جلسه امتحان استفاده كنيد بنابراين آنها را از پيش آماده نمائيد.
شب قبل از امتحان استراحت كافي داشته باشيد و قبل از شروع امتحان در حوزه حضور داشته باشيد.
روشهاي كاهش استرس درهنگام حضور در آزمون
به محض دريافت برگه امتحاني دستور العمل ها و راهنماها را به دقت بخوانيد و كاملاً به آنها عمل كنيد.
پس از دريافت برگه امتحاني سئوالات را به طور اجمالي مرور كنيد با توجه به زمان و ارزش هر سوال براي هر يك از سئوالات زماني را اختصاص دهيد و پيش از آنكه به سئوالات پاسخ دهيد به مفهوم آن خوب توجه كنيد.
در جلسه امتحان اگر استرس داشتيد چشم ها را ببنديد و چندين بار نفس عميق بكشيد ابتدا قدري مكث و فكر كنيد تا از اين طريق به منظور استاد پي ببريد كه او براستي از شما چه مي خواهد.
هيچ گاه بروي برگه خم نشويد اين كار باعث فشار به روي قفسه سينه و خستگي مي گردد.
كوشش كنيد به تمامي پرسشها پاسخ دهيد هميشه يك پاسخ ضعيف و ناقص بهتر از هيچ است.
در تحويل برگه امتحاني عجله نكنيد و در پايان يكبار پاسخ ها و پرسشها را بخوانيد.
پس از هر آزمون ديگر به آن فكر نكنيد و سعي كنيد خودتان را براي امتحان بعدي آماده كنيد.
عدم موفقيت در يك آزمون به معناي شكست در همه امتحانات نيست و قبل از مقصر دانستن ديگران تلاش كنيد به نقاط ضعف خود پي برده و در جهت رفع مشكل اقدام كنيد.
عشق، فرمانده دل
وقتی «عشق» فرمان بدهد، عقل را هم تابع خویش می سازد.
وقتی محبت، در دلی خانه کند، جایی برای غیر محبوب باقی نمی گذارد.
از این رو، مهر و محبت، ریشه بسیاری از عمل ها و عکس العمل های انسان به شمار می آید و رد پای عشق را در بسیاری از حوادث می توان یافت.
اگر این عشق، الهی و نسبت به خدا باشد، زندگی را در مسیر خدا قرار می دهد و از همه چیز «سلب جهت» می کند و همه چیز را در جهت خدایی قرار می دهد.
در دعاها آمده است: «اللهم اجعل حبّک احبّ الاشیاء الی؛1 خدایا! محبت خودت را محبوب ترین چیزها در نظرم قرار بده».
این خواسته و اجابت این دعا، بنده را «بنده» و مطیع می سازد.
عشق و محبت، هم سازنده است و هم سوزنده؛ هم ویران کننده است و هم بنا کننده. باید دید که نسبت به چه کس و چه چیز، این تعلق خاطر، شکل می گیرد.
از حضرت علی علیه السلام چنین نقل شده است: «حب الله نارٌ لا یمرُّ علی شیءٍ الاّ احترق…؛2 محبت خدا، آتشی است که بر هیچ چیز نمی گذرد؛ مگر آن که آن را به آتش می کشد».
زهی خجسته، دل هایی که با آتش عشق خدا مشتعل می شوند و زندگی هایی که حرارت و فروغ را از این آتش مقدس می گیرند.
0
معرفت، سرچشمه محبت
محبت از کجا سرچشمه می گیرد؟ از شناخت.
کسی که به دیگری مهر می ورزد، حتماً در او جلوه ای از حسن و کمال و خوبی دیده است؛ چه در جسم و چه در فکر؛ چه در روح و چه در عمل و رفتار.
خداوند، اصل و اساس همة خوبی ها و کمال هاست؛ کمال مطلق و جمال مطلق است، هر کامل و جمیلی در عالم، کمال و جمال را از او دارد. پس سزاوار آن است که سمت و سوی محبت ها، یک سره به آن ذات متعالی باشد. آن چه کارساز این محبت است، معرفت است. از حضرت صادق علیه السلام نیز چنین روایت شده است: «الحب فرع المعرفه؛3 محبت، فرع و شاخة معرفت است». این، یک کلید، از کلیدهای خدادوستی است.
هر که خداشناس تر باشد، خدا دوست تر است و هر که معرفتش بیش، محبت و دلدادگی اش بیشتر است.
نعمت شناسی
کلید دوم محبت خدا، شناخت نعمت های اوست. نه تنها خدا، بلکه هر کس دیگر که کم ترین احساس و لطفی می کند، در دل جا می گیرد و محبوب می شود. خدا که بخشنده تر از همه است، هر چه داریم، از اوست. عمری سر سفره نعمت او نشسته ایم و از احسان او برخورداریم. اگر همین نکته را دریابیم، کافی است که دوست دار و مطیعش شویم.
در دعاها آمده است:
«الهی! ما بنا مِن نعمتٍ فمنک…؛ خدایا! هر نعمتی که داریم، از توست».
نعمت های محسوس و مادی و نعمت های نامحسوس و معنوی، همه عاریتی از خزانة لطف و جود و بنده نوازی و ذره پروری خداست.
شناخت نعمت و یادکرد نعمت، محبت صاحب نعمت را در دل زنده می کند.
خداوند به حضرت داوود فرمود: «مرا نزد مردم محبوب گردان». داوود عرضه داشت: خدایا! من خودم دوستت دارم؛ چه کنم که بندگانت دوست دارت شوند؟ فرمود: «نعمت های مرا برای آنان بازگو کن که اگر نعمت هایم را به یادشان آوری، مرا دوست خواهند داشت».4
این که خداوند، پیوسته نعمت هایش را در قرآن یادآوری می کند و حتی می فرماید: «و اما بنعمته ربک فحدث؛5 نعمت پروردگارت را یاد کن»، برای توجه دادن بشر به ولی نعمت است؛ تا خدا را بشناسد نعمت هایش را قدر بدانند؛ دوستش بدارند و در نتیجه، از او فرمانبرداری کنند که این اطاعت عاشقانه، بستری برای سعادت ابدی است.
خواستن از خدا
اگر محبت خدا، یک موهبت است، پس باید آن را از خدای وهّاب درخواست کرد.
گاهی کسانی لایق برخی عشق ها و دوستی ها نیستند و ظرفیت ندارند و قدر آن عشق ها را هم نمی دانند. محبت هم یکی از این موهبت هاست که خدا به برخی از بندگانش ارزانی می دارد.
باید از خود او خواست؛ تا عطا کند و خرابه دل بندگان مشتاق را، قرارگاه گنج محبت خویش سازد و دل را با این کیمیا، آباد گرداند.
امام سجاد علیه السلام در یکی از نیایش های خود چنین عرضه می دارد: «اللهم انی اسئلک ان تملأ قلبی حبّاً لک…؛ خدایا! از تو می خواهم که قلبم را از محبت خویش لبریز سازی».
در «مناجات محبین» نیز از آن حضرت چنین آمده است: «خدایا! از تو حب خودت، حب دوستدارانت و حب اعمالی را که مرا به قرب تو می رساند، می خواهم. خدایا! محبت خودت را برایم محبوب تر از ماسوایت قرار بده. خدایا! محبت خودت را، رهنمای من به سوی رضوانت قرار بده…».7
خداوند، کریم است؛ پس باید از او اکرام خواست. اکرام بنده از سوی خدا، اگر جلوه های مختلفی دارد، یکی هم بخشش محبت الهی به قلب اوست. از حضرت امیر علیه السلام، چنین نقل شده است: «اذا اکرم الله عبداً شغله بمُحبّته؛ هر گاه خداوند، بنده ای را مورد لطف و کرامت قرار دهد، او را به محبت خویش، مشغول می سازد».
و چه دل مشغولی خوبی است، این مشغولیت!
عشق به محبوب های خدایی
کلید دیگر محبت الهی، مهرورزی به محبوب های الهی است؛ پس دوستار کسانی باشیم که خدا دوستشان دارد و چیزهایی را دوست بداریم که خدا آنها را دوست دارد.
این کلید، نقشی دوجانبه دارد؛ هم ما را محبوب خدا می کند و هم خدا را محبوب ما می سازد.
در روایات آمده است: مهرورزی مؤمنان نسبت به هم، محبت خدا را هم نسبت به آنان می افزاید؛ انجام واجبات الهی، بنده را محبوب پروردگار می سازد؛ بی علاقه بودن به دنیا، محبت الهی را در پی می آورد؛ دوستی با اهل معصیت، انسان را از خدا دور و از محبتش محروم می سازد و حب خدا، در بغض اهل معصیت نهفته است و…. این گونه روایات که پیوند حب الهی را با حب محبوب های الهی می رساند، بیان گر همسویی عشق بنده با محبت خداست.
در یک دل، دو محبت نمی گنجد. قرآن هم می فرماید: خداوند برای کسی دو قلب در سینه اش قرار نداده است.9
از حضرت رسول صلی الله علیه وآله چنین نقل شده است: «حب الدّنیا و حب الله لا یجتمعان فی قلب ابداً؛ دنیا دوستی و خدا دوستی، هرگز در یک دل جمع نمی شوند».
مگر می شود شیفته دنیا و دل بسته مادیات و دوستدار اهل گناه و دلباخته اهل هوس، خدا را هم دوست بدارد؟ دو راه است و هر کدام به مقصدی منتهی می شود.
یا بیا پروانه این نور باش
یا برو خفاش باش و کور باش
در کلام علوی می خوانیم: «اگر خدا را دوست می دارید، محبت دنیا را از دل هایتان بیرون کنید».11
عبادت و نماز
نشانة محبت چیست؟ یاد، فداکاری، ایثار، از خود گذشتن، از خواستة دل در راه محبوب گذشتن، لذت ذکر، علاقه به حضور و دیدار….
نماز و عبادت، جلوه ای از همه این هاست؛ ابراز عشق و نیاز، قدرشناسی و شکر نعمت و سپاس و ستایش است. پیوسته اهل نماز و بندگی بودن، درخت «حب خدا» را ریشه دارتر می کند.
خداوند به حضرت موسی علیه السلام فرمود: «دروغ می گوید کسی که می پندارد مرا دوست دارد؛ اما چون شب فرا می رسد، می خوابد و به مناجات با من نمی پردازد. مگر نه این که هر دوستی، خواهان خلوت با حبیب خویش است»؟12
برخیز که عاشقان به شب راز کنند
گِرد بر و بام دوست، پرواز کنند
عبادت و نمازی که از سوی محبت و معرفت باشد، نهال «محبت الله» را آبیاری می کند و مؤمن با هر نماز، علاقه مندتر می شود و با هر عبادت، به محبوب نزدیک تر می شود.
جدّیت و اهتمام به نماز، ابراز شوق به دعا و نیایش، التزام جدی و مداوم به مراعات اول وقت و سحرخیزی و خلوت و انس و تلاوت و ذکر. .. افزاینده این محبت است.
این کلیدها را همراه داشته باشیم و خانة دل را از اغیار، پیراسته سازیم؛ تا حب خدا در آن جایی داشته باشد.
پی نوشت ها:
1. کنزالعمّال، حدیث 3648.
2. همان، حدیث 3718.
3. مجلسی، بحارالانوار، ج 67، ص 22.
4. همان، ج 14، ص 38.
5. ضحی، آیه 11.
6. سید بن طاووس، اقبال الاعمال ج 1، ص 173.
7. مفاتیح الجنان، ص 124.
8. غررالحکم، حدیث 4080.
9. احزاب، آیه 4.
10. ری شهری، میزان الحکمه، حدیث 3162.
11. غررالحکم، حدیث 3747.
12. میزان الحکمه، حدیث 3152.
زيارت ديگر: زيارتى است كه سيّد ابن طاوس نقل كرده، و فرموده: زائر دو ركعت نماز بخواند، و پس از آن بگويد: «سَلامُ اللّهِ الكاملِ التّامِّ الشّامل» تا آخر، و ما اين زيارت را در فصل هفتم از باب اول، به عنوان استغاثه به آن حضرت از كتاب «كلم طيّب» نقل كرديم، به آنجا رجوع شود.
مؤلّف گويد: سيّد ابن طاووس در كتاب «مصباح الزائر» فصلى در اعمال سَردابِ مقدّس آورده و در آن فصل شش زيارت نقل كرده، پس از آن فرموده: دعاى ندبه به اين فصل ملحق میشود، و همچنين زيارتى كه هر روز، مولاى ما صاحب الامر پس از نماز صبح به آن زيارت میشود، و آن زيارت هفتم حساب میشود، و دعاى عهدى كه به خواندن آن در حال غيبت امر شده، و دعايى كه آن را وقتى كه میخواهند از آن حرم شريف بازگردند بخوانند، آنگاه در كتاب خود به ذكر اين چهار عمل شروع كرده است] چهار عمل عبارتند از: 1 - دعاى ندبه، 2 - زيارت پس از نماز صبح، 3 - دعاى عهد، 4 - دعاى هنگام خروج از حرم [ما هم در اين كتاب مبارك از آن بزرگوار پيروى كرده و آن چهار عمل را ذكر میكنيم: عمل اول: دعاى ندبه است.
مستحب است دعاى ندبه را در چهار عيد، يعنى فطر و قربان و غدير و روز جمعه بخوانند،
زيارت ديگر: زيارتى است كه سيّد ابن طاوس نقل كرده، و فرموده: زائر دو ركعت نماز بخواند، و پس از آن بگويد: «سَلامُ اللّهِ الكاملِ التّامِّ الشّامل» تا آخر، و ما اين زيارت را در فصل هفتم از باب اول، به عنوان استغاثه به آن حضرت از كتاب «كلم طيّب» نقل كرديم، به آنجا رجوع شود.
مؤلّف گويد: سيّد ابن طاووس در كتاب «مصباح الزائر» فصلى در اعمال سَردابِ مقدّس آورده و در آن فصل شش زيارت نقل كرده، پس از آن فرموده: دعاى ندبه به اين فصل ملحق میشود، و همچنين زيارتى كه هر روز، مولاى ما صاحب الامر پس از نماز صبح به آن زيارت میشود، و آن زيارت هفتم حساب میشود، و دعاى عهدى كه به خواندن آن در حال غيبت امر شده، و دعايى كه آن را وقتى كه میخواهند از آن حرم شريف بازگردند بخوانند، آنگاه در كتاب خود به ذكر اين چهار عمل شروع كرده است] چهار عمل عبارتند از: 1 - دعاى ندبه، 2 - زيارت پس از نماز صبح، 3 - دعاى عهد، 4 - دعاى هنگام خروج از حرم [ما هم در اين كتاب مبارك از آن بزرگوار پيروى كرده و آن چهار عمل را ذكر میكنيم: عمل اول: دعاى ندبه است.
مستحب است دعاى ندبه را در چهار عيد، يعنى فطر و قربان و غدير و روز جمعه بخوانند،
اتفاقاتی که بعد از ظهور امام زمان روی می دهد
امام زمان ، ظهور
با همراهی ما در ادامه مطلب درک خواهید کرد که بعد از ظهور امام زمان چه اتفاقاتی خواهد افتاد.
بعد از ظهور امام زمان چه اتفاقاتی می افتد؟
بعد از ظهور امام زمان (عج) رخدادهایی پیش بینی شده است و در قرآن و روایات ائمه بیان شده که مربوط به زمان ظهور تا شهادت و خاکسپاری آن امام عزیز است که در ادامه مطلب به آنها خواهیم پرداخت.
سؤال:هنگامی که امام زمان به شهادت می رسند چه کسی او را غسل و تدفین می کند ؟
محل دفن امام کجاست؟
آیا دنیای کنونی نیز وجود دارد یا قیامت برپا می شود؟
اگر قیامت برپا نمی شود، چه کسی بعد از امام زمان زمام امور را در دست می گیرند؟
درباره امام زمان
امام زمان و اتفاقات بعد از ظهور
بعد از ظهور امام زمان چه اتفاقی می افتد
از عمیق ترین تحولات و دگرگونی هایی که جهان ما در زمان و مکان و اشیائش با آن روبروست، حرکت و سیر جهان ماده به سوی عالم غیب است که قرآن و معارف اسلامی از آن پرده بر می دارد و بر اهمیت و حسّاسیت آن تأکید می ورزد و این حرکت و تحوّل را بازگشت انسان به سوی خدا و رویاروئی انسان با قدرت او و یا رفتن به سوی ملاء اعلی و آخرت می نامند، و نسبت به ما آن را فرا رسیدن قیامت و رستاخیز می خوانند؛ نقطه اوج این حرکت و تحوّل، نسبت به انسان مرگ است که از دیدگاه اسلام ورود به زندگی گسترده تر است و نقطه عطف آن نسبت به جهان هستی، قیامت است و اتحاد دو جهان ماده و غیب.
در قرآن کریم و سنت آمده است که رستاخیز و قیامت دارای مقدمات و نشانه هایی پی در پی است که در زمین و آسمان و جامعه بشری پدید می آید و حکومت مهدی ـ علیه السلام ـ آخرین و بزرگترین مرحله حرکت جهان مادی پیش از برپائی رستاخیز و قیامت است.
بعد از ظهورامام زمان
به نظر می رسد که دست یابی به جهان بالایی که روایات از آن سخن می گویند و در زمان حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ تحقق خواهد یافت،[1] مقدمه ای بر راهیابی به سوی جهان آخرت و البته قبل از برپایی قیامت است. بنابراین روایاتی که درباره رجعت و بازگشت عده ای از پیامبران و امامان ـ علیهم السلام ـ به زمین و حکمرانی آنها بعد از مهدی ـ علیه السلام ـ سخن گفته و نیز در آیات متعدد، تفسیر به «رجعت» شده، مراد، همین مرحله است، و اعتقاد به رجعت هر چند از ضروریات اسلام نیست اما روایات مربوط به آن به حدی زیاد و مورد وثوق است که اعتقاد به آن را یک امر روشن و غیر قابل انکار، می سازد.
طبق برخی روایات، رجعت، پس از حکومت حضرت مهدی و پس از حکومت یازده مهدی دیگر، آغاز می گردد، از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده است که فرمود:«همانا بعد از قائم، یازده مهدی از فرزندان حسین ـ علیه السلام ـ از ما اهل بیت اند».[2]
با توجه به اجمال و برخی ابهاماتی که در کیفیت رجعت و حکومت امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ و یا برخی دیگر از ولات و اولیاء آنان پس از ظهور و حاکمیت مهدوی، وجود دارد، نمی توان درباره حوادث و پیش آمدهای آن به تفصیل و به طور قطع، اظهار نظر کرد. حکومت یازده مهدی از اولاد امام حسین ـ علیه السلام ـ پس از امام زمان ـ علیه السلام ـ ، نیز از امور و حوادث پس از حکومت ولیعصر ـ علیه السلام ـ و در آستانه و بلکه همزمان با رجعت می باشد که در برخی روایات به آن اشاره شده است و هیچ گونه توضیح و تفصیلی درباره آن بزرگواران و بیان ویژگی های آنان در روایات و منابع روائی وجود ندارد. تنها چیزی که می توان گفت این است که آنان افراد وارسته و شایسته ای هستند که دارای چنین لیاقتی می باشند، اما اینکه آنان دارای مقام عصمت هم هستند یا نه، دلیلی بر نفی و یا اثبات آن در منابع روائی وجود ندارد.
شهادت امام زمان و غسل امام زمان بعد از ظهور
روایات مربوط به مسأله شهادت امام زمان (علیه السلام) دو دسته می باشد:بعضی دلالت بر وفات حضرت و برخی دیگر دلالت بر شهادت حضرت ـ علیه السّلام ـ دارد که ذیلاً به برخی از این دو نوع روایات، اشاره می نمائیم:
روایات دسته اول:
از جمله روایاتی که دلالت بر مرگ طبیعی حضرت ـ علیه السّلام ـ دارد، تفسیری است که از امام صادق ـ علیه السّلام ـ در مورد آیه شریفه «ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّهَ عَلَیْهِمْ»[3] نقل شده است. حضرت می فرماید:مراد، زنده شدن امام حسین ـ علیه السّلام ـ با اصحاب خود در عصر امام زمان است در حالیکه کلاه خودهای طلائی بر سر دارند و به مردم رجعت امام حسین ـ علیه السّلام ـ و یارانش را اطلاع می دهد تا مؤمنان به شک و تردید نیفتند. این در حالی است که حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در میان مردم حضور دارد. هنگامی که مردم امام حسین ـ علیه السّلام ـ را به خوبی شناختند و به او ایمان پیدا کردند، مرگ حضرت حجّت ـ علیه السّلام ـ فرا می رسد و امام حسین، غسل و حنوط و کفن و خاک سپاری حضرت را برعهده می گیرد زیرا که امام را جز امام، غسل نمی دهد»[4].
2. در روایتی دیگر نیز امام صادق ـ علیه السّلام ـ در پاسخ به این سؤال که:اولین کسی که به دنیا رجعت خواهد کرد چه کسی است؟ می فرماید:اولین رجعت کننده به دنیا، امام حسین است که پس از رجعت او و یارانش در حالیکه هفتاد پیامبر نیز او را همراهی می کنند، حضرت قائم (عج) انگشترش را به امام حسین واگذار می کند و چشم از جهان فرو می بندد امام حسین ـ علیه السّلام ـ نیز تجهیز، غسل و کفن و دفن حضرت را برعهده می گیرد»[5].
دسته دوم:
روایاتی است که بطور عام دلالت بر شهادت همه ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ دارد:
امام حسن مجتبی ـ علیه السّلام ـ می فرماید:و الله لقد عهد الینا رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ ان هذا الامر علیکم اثنا عشر اماماً من ولد علی و فاطمه، ما منا الامسموم او مقتول»[6] به خدا سوگند رسول خدا این عهد و وعده را به ما داده است که امر امامت را دوازده تن از فرزندان علی ـ علیه السّلام ـ و فاطمه ـ علیها السّلام ـ به دست خواهند گرفت و هیچ کدام از ما نیست مگر اینکه یا به وسیله سم و یا با کشتن، شربت شهادت خواهند نوشید.
2-3٫ از امام صادق ـ علیه السّلام ـ و امام رضا ـ علیه السّلام ـ نیز روایت شده است که «ما منا الامسموم او مقتول»[7] هیچ یک از ما نیست مگر اینکه مسموم و یا مقتول می باشد.
براساس حدیثی که امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ فرمود و تأکیدی که امام صادق ـ علیه السّلام ـ و امام رضا ـ علیه السّلام ـ نموده است، امام زمان ـ علیه السّلام ـ نیز به شهادت خواهند رسید. علمای شیعه نیز نوعاً روایات دال بر شهادت را ترجیح داده اند و قائل به شهادت ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ می باشند.[8]
حتی مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار با این عنوان بابی را گشوده است که «انهم ـ علیهم السّلام ـ لا یموتون الا بالشهاده»[9]؛ این بزرگواران نمی میرند مگر با شهادت.
بعد از ظهور امام زمان چگونه به شهادت میرسند
در مورد چگونگی شهادت حضرت، فقط یک روایت در بعضی منابع شیعی نقل شده است که در آن از زنی به نام سعیده که از طایفه بنی تمیم و دارای محاسن و ریش شبیه مردان است، به عنوان قاتل حضرت نام برده شده است که در هنگام عبور حضرت، از بالای بام سنگی را به سوی حضرت پرتاب می کند و حضرت را به شهادت می رساند[11] ولی این روایت در منابع معتبر شیعی نقل نشده و دلیل قطعی در مورد چگونگی شهادت حضرت، در دست نمی باشد. بنابراین می توان گفت:که حتی بنابر صحیح بودن روایات دال بر شهادت، کیفیت و نحوه شهادت آن عزیز چندان روشن نمی باشد.
اولین قبری که بعد از ظهور شکافته می شود قبر کیست
امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید:«اولین کسی که قبر او شکافته می شود و به سوی دنیا باز می گردد، حسین بن علی ـ علیه السّلام ـ است.»[11] و در جای دیگر می فرماید:«نخستین فردی که به دنیا باز می گردد، حسین بن علی است پس حکومت می کند تا وقتی که در اثر پیری ابروان او بر چشمانش می افتد.»[12] که اشاره به طولانی بودن حکومت امام حسین در عصر رجعت است.
جابر نیز از امام باقر ـ علیه السّلام ـ نقل می کند که امام حسین ـ علیه السّلام ـ در روز عاشورا، پیش از شهادتش، به تفصیل درمورد رجعت خود و یاران خود سخن گفت:«بشارت باد شما را به خدا قسم اگر این قوم ما را بکشند، ما نخستین کسانی هستیم که نزد پیامبرمان باز می گردیم و تا مدتی که خدا بخواهد توقف خواهیم کرد، آن گاه من اولین کسی هستم که قبرش شکافته می شود و ناگهان از قبر خارج می شوم، در حالی که امیر المؤمنین نیز از قبرش خارج شده و مهدی ما نیز قیام نموده است.»[13] در این روایت، رجعت امام حسین و امیر المؤمنین ـ علیهما السّلام ـ همزمان با قیام حضرت مهدی (عج) بیان شده است. در روایت دیگر امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید:«امام حسین ـ علیه السّلام ـ همراه با شهدای کربلا و هفتاد پیامبر، بازگشت می نماید. رو می آورد به سوی دنیا امام حسین همراه با کسانی که با وی به قتل رسیده بودند و همراهی می کنند او را هفتاد پیامبری که با موسی بن عمران مبعوث شدند. آن وقت حضرت قائم انگشترش را به او می سپارد.»[14]
در ادامه این حدیث اشاره به غسل و دفن امام زمان ـ علیه السّلام ـ به وسیله امام حسین ـ علیه السّلام ـ نیز شده است.
به امید دیدار روی زیبایش صلوات
پی نوشت ها:
1- کورانی، علی، عصر ظهور، ترجمه مهدی حقّی، تهران، امیرکبیر، 1385ش، ص355٫
2- شیخ طوسی، غیبت، قم، موسسه المعارف الاسلامیه، 1411ق، ص229٫
3- سوره مبارکه اسراء، آیه 6٫
4- بحار الانوار، ج 27، ص 217، موسسه الوفاء ـ بیروت.
5- همان ، ج 27، ص 217٫
6- همان و اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص 349، دارالمعرفه ـ بیروت.
7- همان و اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص 349، دارالمعرفه ـ بیروت.
8- چشم اندازی به حکومت مهدی، نجم الدین طبسی، ص 214، چاپ اول، 1381، بوستان کتاب ـ قم.
9- بحار الانوار، ج 27، ص 213٫
11- تاریخ ما بعد الظهور، سید محمد صدر، ص 881، مکتبه الامام امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ، اصفهان.
11- میزان الحکمه، ج 4، ص 58، ش 6932، محمدی ری شهری، چاپ مکتب الاعلام، 1362 هـ .ش.
12- معجم احادیث المهدی، ج 5، ص 328، ش 1766٫
13- بحار الانوار، ج 53، ص 61، حدیث 52٫
14- معجم احادیث المهدی، ج 3، ص 89، ش 1
علائم ظهور حضرت مهدی (عج) بر دو دسته تقسیم می شوند:
الف: علائم حتمی و قطعی؛
ب: علائم غیر حتمی و غیر قطعی که البته در این علائم هم ممکن است اختلاف نظر وجود داشته باشد.
علائم غیر حتمی فراوان هستند و نوعاً بعضی از آنان به وقوع پیوسته است اما علائم حتمی و قطعی هنوز رخ نداده اند بعضی از این علائم قطعی عبارتند از:
1. خروج سفیانی: پیش از ظهور مردی از نسل ابوسفیان در منطقه شام خروج می کند و با تظاهر به دینداری گروه زیادی از مسلمانان را می فریبد و به گرد خود می آورد و بخش گسترده ای از سرزمینهای اسلام را به تصرف خویش در می آورد و بر مناطق پنجگانه شام، حمص، فلسطین، اردن و قنسرین (نام شهری در نزدیکی حلب) و منطقة عراق سیطره می یابد و در کوفه و نجف به قتل عام شیعیان می پردازد و برای کشتن و یافتن آنان جایزه تعیین می کند آنگاه که از ظهور امام زمان باخبر می شود با سپاهی گران به جنگ وی می رود که در منطقه بیداد (بین مکه و مدینه) با سپاه امام (ع) برخورد می کند و به امر خدا همه لشگریان وی به جز چند نفر در زمین فرو می روند و هلاک می شوند. [1]
2. خسف در بیداء: خسف یعنی فرو رفتن و پنهان شدن، و بیداء نام منطقه ای در مکه و مدینه است. ظاهراً لشگر سفیانی در این منطقه که به قصد جنگ با امام عصر(عج) آمده است در زمین فرو می روند. [2]
3. خروج یمانی: سرداری از یمن قیام می کند و مردم را به حق و عدل دعوت می کند این نشانه در منابع عامه نیست ولی در مصادر شیعه روایات فراوانی در این باره وجود دارد. امام صادق (ع) فرمود: قیامهای سه گانه خراسانی، سفیانی، یمانی در یک سال و یک ماه و یک روز خواهد بود و هیچ پرچمی به اندازه پرچم یمانی دعوت حق و هدایت نمی کند و هم فرمود که یمانی از علائم حتمی است. [3]
4. قتل نفس زکیه: زکیه یعنی فرد پاک و بی گناه و کسی که قتلی انجام نداده است و جرمی ندارد. در آستانه ظهور مهدی (عج) در گیرودار مبارزات زمینه ساز انقلاب حضرت مهدی (عج) فردی پاکباخته و مخلص از اولاد حضرت امام حسن مجتبی (ع) در راه امام می کوشد و در این راه مظلومانه به قتل می رسد. روایات گاهی نفس زکیه و گاهی «سید حسنی» گفته اند امام باقر (ع) فرمود: بین ظهور مهدی (عج) و کشته شدن نفس زکیه بیش از پانزده شبانه روز فاصله نیست. [4]
5. صیحه آسمانی: منظور از صیحه آسمانی صدایی است که در آستانه ظهور حضرت مهدی در آسمان شنیده می شود و همه مردم آن را می شنوند در روایات تعبیر به «نداء» «فزعه» «صوت» نیز بکار رفته است که ظاهر آن نشان می دهد که هر یک از اینها نشانه جداگانه ای است که پیش از ظهور واقع می شود لکن به نظر می رسد که اینها تعبیر از یک واقعیت است و ممکن هم هست که از سه حادثه جدای از هم خبر داده باشند که اول صداهای هولناکی برآید و همه را به خود متوجه کند (صیحه) و به دنبال آن صدای مهیب و هولناکی شنیده شود که دلهای مردم را به وحشت اندازد (فزعه) و آن گاه از آسمان صدایی شنیده می شود که مردم را به سوی مهدی(عج) فرا می خواند (نداء) روایاتی که از این معنا خبر داده اند از طریق شیعه و سنی فراوان هستند. امام باقر (ع) می فرماید: ندا کننده ای از آسمان نام قائم را ندا می کند پس هر که در شرق و غرب است آن را می شنود و از وحشت این صدا خوابیده ها بیدار و ایستادگان نشسته و نشستگان بر دو پای خویش می ایستند رحمت خدا بر کسی که از این صدا عبرت گیرد و ندای وی را اجابت کند زیرا صدای نخست، صدای جبرئیل روح الأمین است.
آنگاه می فرماید: این صدا در شب جمعه بیست و سوم ماه رمضان خواهد بود در این هیچ شک نکنید و بشنوید و فرمان برید، در آخر روز شیطان فریاد می زند که «فلانی مظلوم کشته شد» تا مردم را بفریبد و به شک اندازد. و امام صادق (ع) می فرماید: در ابتدای روز گویند ه ای در آسمان ندا می دهد که آگاه باشید که حق با علی و شیعیان اوست. پس از آن در پایان روز شیطان که لعنت خدا بر او باد از روی زمین فریاد می زند که حق با عثمان و پیروان اوست پس در این هنگام باطل گرایان به شک می افتند هرگاه گوینده ای از آسمان نداء بزند که حق با اولاد محمد(ص) است در آن هنگام ظهور مهدی(عج) به سر زبانها می افتد به گونه ای که غیر از او یاد نمی کنند. [5]
6. خروج دجال: این نشانه در کتب اهل سنت از علائم برپایی قیامت شناخته شده است [6] ولی در منابع روایی شیعه از نشانه های ظهور است. و اشکال ندارد که هم علامت ظهور و هم علامت معاد باشد. چون خود ظهور امام عصر (عج) هم از علائم آخرالزمان می باشد.
دجال فردی است که در آخر الزمان و پیش از قیام مهدی (عج) خروج می کند و غیر عادی است و با انجام کارهای شگفت انگیز جمع زیادی از مردم را می فریبد و سرانجام به دست عیسی مسیح (ع) در کنار دروازه “لد” در منطقه شام به هلاکت می رسد. در مورد دجال نظریه های متعددی طرح شده است مثلا گروهی آن را فردی نامیده اند و دسته ای آن را جریانی می دانند و نه شخص معین که مطرح کردن این امور مجال دیگری را می طلبد. [7]
[1] کمال الدین، ص 651. و بحار الأنوار، ج 52، ص 215؛ و کنز العمال، ج 14، ص 272؛ تاریخ غیبت کبری، ص 518 الی 520.
[2] مراصد الاطلاع، ج1، ص239؛ وافی، ج2، ص 442؛ مسائل العشره چاپ شده در مجموع مصنفات شیخ مفید، ج 3، ص 122 و غیبت نعمانی، ص 252، منتخب الأثر، ص 459؛ کتاب الغیبه نعمانی ص 252، تاریخ غیبت کبری ص 499 ـ 520.
[3] تاریخ غیبت کبری، ص 525، کتاب غیبت نعمانی 252.
[4] منتخب الأثر، 459، تاریخ الغیبه الکبری، ص 511؛ الارشاد، ج2، ص374؛ اعلام الوری، ص 427.
[5] تاریخ ما بعد الظهور/176 ـ کشف الغمه ج3، ص 260 ، وافی، ج 2، ص 445 ـ 446، کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص 435 و454 و453 – ارشاد، ج2، ص 371؛ کمال الدین / 651 بحار الأنوار، ج52، ص204-288-290؛ منتخب الاثر، ص 459، غیبت نعمانی/254.
[6] سنن ترمذی، ج4، ص 507 ـ 519؛ سنن ابی داوود؛ ج4، ص 115؛ صحیح مسلم، ج 18، ص 46 و 81.
[7] بحارالأنوار، ج 52، ص 193و209؛ کمال الدین 525 و 526؛ کشف الغمه، ج 3، ص 281؛ المسائل العشر، چاپ شده در مصنفات شیخ طوسی، ج3، ص 122؛ ارشاد، ج2، ص 371، کنز العمال، ج 14، ص 198ـ200.
برکات و اعمال ماه ربیع الاول
ماه “ربیع الاول” همانگونه كه از اسم آن پیداست بهار ماه ها مى باشد؛ به جهت اینكه آثار رحمت خداوند در آن هویداست . در این ماه ذخایر بركات خداوند و نورهاى زیبایى او بر زمین فرود آمده است . زیرا میلاد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) در این ماه است و مى توان ادعا كرد از اول آفرینش زمین رحمتى مانند آن به خود ندیده است .
ماه محرم و صفر را پشت سر گذاشتیم با اندوه و اشک و ناله ،اشک ریختیم و دل تازه کردیم و با یاد عظمت آقا ابا عبدالله الحسین بزرگ شدیم، از خزان عفلت به برکت اشک های محرم و صفر به بهار رسیدیم و اکنون وقت آن است که در این بهار به یمن رویش دوباریمان سجده شکر به جای آوریم و این بهار را قدر بدانیم و بندگی کنیم.
ماه “ربیع الاول” همانگونه كه از اسم آن پیداست بهار ماه ها مى باشد؛ به جهت اینكه آثار رحمت خداوند در آن هویداست . در این ماه ذخایر بركات خداوند و نورهاى زیبایى او بر زمین فرود آمده است . زیرا میلاد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) در این ماه است و مى توان ادعا كرد از اول آفرینش زمین رحمتى مانند آن به خود ندیده است . چرا كه او داناترین مخلوقات خداوند و برترین آنها و سرورشان و نزدیكترین آنها به خداوند و فرمانبردارترین آنها از او و محبوبترینشان نزد او مى باشد، این روز نیز برتر از سایر روزهاست . و گویا روزى است كه كاملترین هدیه ها، بزرگترین بخشش ها، شاملترین رحمتها، برترین بركتها، زیباترین نورها و مخفى ترین اسرار در آن پى ریزى شده است .
پس بر انسان مسلمان كه برترى رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) را قبول داشته و مراقب رفتار با مولایش مى باشد واجب است در این ماه به شکرانه ارازنی شدن آن نعمت بزرگ به عبادتی از سر شور و اشتیاق بپردازد،گرچه عبادات شبانه روزی عالمیان هرگز در خور چنین نعمتی نخواهد بود اما “آنچه سعی است ما در طلبش بنماییم".
مهمترین اعمال این ماه
شب اوّل:
این شب به نام «لیلة المبیت» مزیّن است، در این شب یک حادثه مهمّ تاریخى واقع شد و آن این که در سال سیزدهم بعثت، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از مکّه به قصد هجرت به سوى مدینه، از شهر خارج شد و در «غار ثور» پنهان گردید و امیر مۆمنان على(علیه السلام) براى اغفال دشمنان، فداکارانه در بستر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) خوابید
آیه شریفه «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبادِ ؛ بعضى از مردمِ (با ایمان و فداکار) جان خود را در برابر خشنودى خدا مى فروشند و خداوند نسبت به بندگان مهربان است»(1) در حقّ آن حضرت نازل شد.(2)
سال هجرت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مبدأ تاریخ مسلمانان است و تحوّلى عظیم در جهان اسلام روى داد.
1- روزه گرفتن به شكرانه سلامتی پیامبر اعظم و امیرمۆمنان از گزند كفار و مشركان در اول ربیعالاول.
2- خواندن زیارت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) در این روز.
بیشتر بخوانید: اس ام اس تبریک ماه ربیع الاول
روز هشتم:
در روز هشتم ربیع الأوّل، سال 206، شهادت امام حسن عسکرى(علیه السلام) طبق روایتى واقع شده است و از همان روز، امامت حضرت صاحب الزّمان، حجّة بن الحسن ـ عجّل الله تعالى فرجه الشریف ـ آغاز گردید.(3)
در این روز شایسته است زیارت امام حسن عسکری علیه السلام خوانده شود.
روز دهم :
روز ازدواج رسول خدا(صلى الله علیه وآله) با حضرت خدیجه کبرى(علیها السلام) است در حالى که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) 25 ساله بود و حضرت خدیجه(علیها السلام)40 ساله. به همین مناسبت روزه این روز به عنوان شکرگزارى مستحب شمرده شده است.(4)
روز دوازدهم:
این روز مطابق نظر مرحوم شیخ کلینى و مسعودى و همچنین مشهور میان اهل سنّت، روز ولادت با سعادت نبىّ مکرّم اسلام(صلى الله علیه وآله)است.(5)
همچنین در این روز، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بعد از 12 روز که مسیر راه میان مکّه و مدینه را پیمود وارد مدینه گردید.(6) و نیز روز انقراض دولت بنى مروان در سال 132 است.(7)
اعمال مستحب در این روز به شكرانه انقراض دولت اموی دو مورد است:
1- روزه گرفتن.
2- دو ركعت نماز مستحبی كه در ركعت اول بعد از حمد، سه بار سوره كافرون و در ركعت دوم بعد از حمد سه بار سوره توحید خوانده میشود.
روز چهاردهم:
در سال 64 در چنین روزى، یزید بن معاویه به هلاکت رسید.(8)
وى پس از سه سال و نُه ماه خلافت که همراه با جنایات عظیمى بود - که مهمترین آن واقعه کربلا و شهادت ابى عبداللّه الحسین(علیه السلام) و یارانش مى باشد - در سنّ سى و هفت سالگى در منطقه «حوران» زندگى ننگینش به پایان رسید جنازه اش را در دمشق دفن کردند ولى اکنون اثرى از او نیست.(9)
شب هفدهم:
طبق روایات مشهور شیعه، شب ولادت حضرت خاتم الانبیا، رسول معظّم اسلام(صلى الله علیه وآله) است و شب بسیار مبارکى است.(10)
1) غسل به نیّت روز هفدهم ربیع الاوّل.(فلاح السائل، صفحه 61 )
2) روزه: كه براى آن فضیلت بسیار نقل شده است، از جمله در روایاتى از ائمّه معصومین(علیهم السلام)آمده است: كسى كه روز هفده ربیع را روزه بدارد، خداوند براى او ثواب روزه یكسال را مقرّر مى فرماید.(اقبال، صفحه 603 )
3) دادن صدقه، احسان نمودن و خوشحال كردن مۆمنان و به زیارت مشاهد مشرّفه رفتن.(همان مدرک )
4) زیارت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) از دور و نزدیک در روایتى از آن حضرت آمده است: هر كس بعد از وفات من، قبرم را زیارت كند مانند كسى است كه به هنگام حیاتم به سوى من هجرت كرده باشد، اگر نمى توانید مرا از نزدیك زیارت كنید، از همان راه دور به سوى من سلام بفرستید (كه به من مى رسد).(همان ص 604)
بیشتر بخوانید: پیامک تبریک ماه ربیع الاول
5) زیارت امیر مۆمنان، على(علیه السلام) نیز در این روز مستحب است با همان زیارتى كه امام صادق(علیه السلام) در چنین روزى كنار ضریح شریف آن حضرت(علیه السلام) وى را زیارت كرد.(همان مدرک، صفحه 608 ) (این زیارت در بخش زیارات، مفاتیح آمده است).
6) تكریم، تعظیم و بزرگداشت این روز بسیار بجاست، مرحوم «سیّد بن طاووس»، در اقبال، در تكریم و تعظیم این روز به خاطر ولادت شخص اوّل عالم امكان و سرور همه ممكنات حضرت نبىّ اكرم(صلى الله علیه وآله) سفارش بسیار كرده است.
بنابراین، سزاوار است مسلمین با برپایى جشن ها و تشكیل جلسات، هرچه بیشتر با شخصیّت نبىّ مكرّم اسلام(صلى الله علیه وآله)، سیره و تاریخ زندگى او آشنا شوند و از آن، براى ساختن جامعه اى اسلامى و محمّدى بهره كامل گیرند.
همچنین یکسال قبل از هجرت رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، در چنین شبى معراج آن حضرت صورت گرفت.(11)
روز هفدهم:
همان گونه که گفتیم مشهور میان علماى امامیّه آن است که روز هفدهم ربیع الأوّل، روز ولادت با سعادت رسول خدا حضرت محمّد بن عبداللّه(صلى الله علیه وآله) است و معروف آن است که ولادتش در مکّه معظّمه، واقع شده است، و زمان ولادتش هنگام طلوع فجر، روز جمعه، سنه عام الفیل بوده است.(12) (عام الفیل سالى است که ابرهه با لشکرش که بر فیل سوار بودند به قصد تخریب کعبه آمد، ولى همگى نابود شدند).
همچنین در چنین روزى در سال 83 هجرى قمرى، ولادت امام صادق(علیه السلام) واقع شده است و از این جهت نیز بر اهمّیّت این روز افزوده شده است.(13)
ماه ربیع الأوّل گرچه آغاز آن آمیخته با خاطره غم انگیز و اندوهبار شهادت امام حسن عسکرى(علیه السلام)است، ولى از آن جا که میلاد مبارک حضرت ختمى مرتبت رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) مطابق روایت معروف، در هفدهم این ماه و طبق روایت غیرمعروف، در دوازدهم آن واقع شده و میلاد حضرت صادق(علیه السلام) نیز در هفدهم این ماه است، ماه شادى و جشن و سرور است.
از آن جا که هجرت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) که سرچشمه دگرگونىِ عمیق در جهانِ اسلام و عزّت و شوکت مسلمین شد، و همچنین داستان «لیلة المبیت» در این ماه واقع گردیده، و آغاز امامت پربرکت حضرت بقیة اللّه (ارواحنا فداه) همزمان با شهادتِ پدر بزرگوارش نیز مى باشد در مجموع از ماههاى بسیار پربرکت و پرخاطره است، که سزاوار است، همه علاقه مندان مکتب اهل بیت(علیهم السلام) آن را ارج نهند و گرامى بدارند.
پی نوشت ها :
1. سوره بقره، آیه 207.
2. اقبال الاعمال، صفحه 592 و تفسیر نمونه، جلد 2، صفحه 78.
3. کافى، جلد 1، صفحه 503.
4. اقبال، صفحه 599.
5. زاد المعاد، صفحه 412.
6. اقبال، صفحه 599 و کامل ابن اثیر، جلد 2، صفحه 7 (حوادث سال اوّل هجرت).
7. مصباح المتهجّد، صفحه 791.
8. اقبال، صفحه 601 (سیّد بن طاووس، در همین کتاب از شیخ مفید، استحباب روزه در این روز را به خاطر هلاکت یزید نقل کرده است).
9. تتمة المنتهى، صفحه 64.
10. مصباح المتهجّد، صفحه 791 و اقبال، صفحه 603.
11. اقبال، صفحه 601.
12. مصباح المتهجّد، صفحه 791 و اقبال، صفحه 603.
13. بحارالانوار، جلد 47، صفحه 1، حدیث 2.
منابع: کتاب ارزنده المراقبات مرحوم آیت الله حاج میرزا جواد ملكى تبریزى (ره)
هر یک از روزهای سال، روز خداست و انسان میتواند در آن روز برای موفقیت خویش، تلاش کند و برای نزدیکی به خدای سبحان و فراهم آوری خرسندی وی، عبادت کند، تصدّق نماید و خدمت به مردم کند.
در این جا، متن گفتار محدث بزرگ حضرت آیت الله شیخ عباس قمی پیرامون اعمال ماه صفر را از وقایع الایّام بیان میکنیم:
بدان که این ماه (صفر) معروف به نحوست است و شاید سبب آن، واقع شدن وفات رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله است در آن، هم چنان که نحوست دوشنبه به این سبب است. و یا به جهت آن است که این ماه، بعد از سه ماه حرام (ذی قعده، ذی حجّه و محرم الحرام) واقع شده که در آن سه ماه، حرب و قتال نبوده و در این ماه، شروع به قتال مینمودند و خانه و منازل از اهلش خالی میشد. و این هم یک سبب است در وجه تسمیه آن، به صفر.
به هر حال، از برای رفع نحوست، هیچ چیز بهتر از تصدقات و ادعیه و استعاذات وارده نیست. و اگر کسی خواهد محفوظ بماند از بلاهای نازله در این ماه، در هر روز ده مرتبه بخواند این دعایی را که «محدث فیض» روح الله روحه، در «خلاصة الاذکار» ذکر فرمود:
یا شدید القوی، و یا شدید المحال، یا عزیز، یا عزیز، ذلّت بعظمتک جمیع خلقک، فاکفنی شَرّ خلقک، یا محسن، یا مجمل، یا منعم، یا مفضل، یا لا اِله الّا اءنت، سبحانک إ نّی کنتُ مِن الظّالمین، فاستجبناله و نجّیناهُ من الغمّ، و کذلک ننجیِ المؤ منین، و صلّی اللّه علی محمّد و آله الطّیبین الطّاهرین.
سیّد، در «اقبال» دعایی برای هلال این ماه روایت کرده است.
منبع»:
کتاب روزشمار تاریخ اسلام “ماه صفر"، تالیف سید تقی وارد